کرگدن ، ابراهیم و درخت جان

آخرین مطالب
  • ۰۱/۰۸/۲۸
    از
  • ۰۱/۰۵/۱۳
    ζ

با آوازی شرقی ..

سه شنبه, ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۰۲:۴۵ ق.ظ

فواره های کوچک وسط میدون سروصدا میکردند و آب خنک به صورت سبزه ها و گلها میپاشوندن، از ورزشگاه قدیمی دور میدون باز هیاهوی بچه ها به هوا بود مثل رعد و برق که ازپشت ابرای بزرگ آسمونو روشن میکرد، میخواست بارون بباره..سرشب بود و سیاهی خیلی سنگین نشده بود هنوز..  از جلو تختی که گذشت نگاه کرد توزمین چمن عده ای با لباس زرد و آبی میدویدند دنبال توپ، توخیابون پشتی هربارکه ازاون راه کنار دیوار ورزشگاه که همیشه تاریک و خلوت بود قدم زنان رد میشد درختان بلندقدیمی روبروی دیوار سرشونو پایین می آوردند وساکت نگاش میکردند با موسیقی که در پس زمینه خیس زمین و برگهاشان به گوش می رسید،

 


when her love be gone, yohi

 

  • ۹۶/۰۲/۱۹
  • , ,

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی