یک
پنجشنبه, ۲ آذر ۱۳۹۶، ۰۷:۱۶ ب.ظ
دلش را یواشکی برده بود همان شب توی باغچه پای درخت چال کند که ناغافل یکی سررسیده بود واو هم هول شده بود انداخته بودش توی حوض وسط حیاط توی آب سرد .. بعد نصفه شب که آمده بود سراغش هیچ اثری ازش پیدا نکرده بود مدتی همانطور گیج وویج مانده بود توی سرما و نمیتوانست مغزش را درست بکار بیاندازد که یعنی چه اتفاقی ممکن است افتاده باشد ..
- ۹۶/۰۹/۰۲