کرگدن ، ابراهیم و درخت جان

آخرین مطالب
  • ۰۱/۰۸/۲۸
    از
  • ۰۱/۰۵/۱۳
    ζ

سه

سه شنبه, ۱۴ آذر ۱۳۹۶، ۱۲:۰۵ ق.ظ

ابراهیم! من امروز آنجا به آن دیوار زرد تکیه داده بودم وآن روبرو همه آن پوچهای زجرآورایستاده بودند ولوله مبتذلی از درون وقارشان به هوا برخاسته بود زمان کش می آمدو زمین چندین هزار بار برگرد خویش چرخیدو از سویشان سنگینی آن سستی ها همچون کوههایی عظیم برشانه هایم مینشست ، من دیدم که ذرات وجودم بیتابانه از من میگریختند و روحم به آرامی تبخیر میشد ناگهان دنیا فراخ شد و آسمان زمین را بلعید و نور شدیدی همه آن چیزها را در خود فرو برد و محو شدم ..



  • ۹۶/۰۹/۱۴
  • , ,

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی