کرگدن ، ابراهیم و درخت جان

آخرین مطالب
  • ۰۱/۰۸/۲۸
    از
  • ۰۱/۰۵/۱۳
    ζ

وضوح

چهارشنبه, ۲۶ آبان ۱۳۹۵، ۱۱:۳۱ ب.ظ

ما رفته بودیم پشت بوم حالمون خوش بود اولش، رفته بودیم ستاره ها رو نگا کنیم یکم هوای سرد بخوریم حالمون خوش بود، اولش ستاره ها اون دور که بودند کوچیک بودند و مظلوم و بی گناه به نظر میرسیدن باد سردی هم بهمون میخورد میرفت لای پیرهنمون و حالمون خوش بود بعدش ولی که ستاره ها نزدیک و نزدیک شدند یعنی اونقدر نزدیک که زشتی شونو صاف میزدند توی صورتمون و باد هم داغ شده بود و رو سرمون سنگینی میکرد دیگه حالمون ناخوش شد و همه چی خیلی واضح و شفاف برق میزد میرفت توی چشممون ،






  • ۹۵/۰۸/۲۶
  • , ,

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی