کرگدن ، ابراهیم و درخت جان

آخرین مطالب
  • ۰۱/۰۸/۲۸
    از
  • ۰۱/۰۵/۱۳
    ζ

۶ مطلب در شهریور ۱۳۹۵ ثبت شده است

آنتی کاتالیزوریسم عشقی!

جمعه, ۲۶ شهریور ۱۳۹۵، ۱۲:۲۹ ق.ظ

درخت جان اینطور نوشته بود در جواب : مثلا همین عشق اگر بخواهی که فقط بدانی .. میبینی که زندگی بدون آن خیلی عالی جریان دارد و با آن زندگی دیگر عالی نیست و مزخرف است جوری که ورای جریان زندگی میخواهی که باشی یعنی عشق معیار را تغییر داده سطح را عوض کرده یا همان آستانه را ،



  • ۰ نظر
  • ۲۶ شهریور ۹۵ ، ۰۰:۲۹
  • , ,

Dirty racism

جمعه, ۱۹ شهریور ۱۳۹۵، ۱۱:۲۷ ب.ظ

وقتش رسیده که شیطان بخشوده شود .



  • ۰ نظر
  • ۱۹ شهریور ۹۵ ، ۲۳:۲۷
  • , ,

ژرفای گناه

شنبه, ۱۳ شهریور ۱۳۹۵، ۰۶:۵۲ ب.ظ

فرو می افتاد سپیدی در سیاهی، پیچ در پیچ مارهای سیاه مست میرقصیدند بر گرداگردش، فرو می غلطید در میانه چاه از فراز به فرود به ناتمامی اعماق ، در بی جاذبگی نور در جذبه ظلمت، به آغوش امن گناه .. چاه دهان سردش را به سویش گشوده بود سیاهی از پس سیاهی به پیش میراند، روزنه را مجال نماند ، ابراهیم ابراهیم شد ..


  • ۰ نظر
  • ۱۳ شهریور ۹۵ ، ۱۸:۵۲
  • , ,

جان

جمعه, ۱۲ شهریور ۱۳۹۵، ۰۱:۵۵ ب.ظ

میوزی بر رؤیاهای مرده ی بی سرنوشت .. عیسای من !




  • ۰ نظر
  • ۱۲ شهریور ۹۵ ، ۱۳:۵۵
  • , ,

نزدیک

چهارشنبه, ۱۰ شهریور ۱۳۹۵، ۰۹:۴۷ ب.ظ

بازی تازه گرم شده بود هیجان میبارید از همه، وسط عرق ریزان و خنده های پرصدا ناگهان ایستاد آن گوشه به نگاه ، درختان کهنسال سرسبز رفتند و جوانیِ فرسوده آمد، ناگاه طی شد ، از آب زلال روان تا ذهن منجمد خسته، از روشنی آفتاب تا سایه خاکستری ابر، از همهمه سرشارزندگی تا سکوتِ زود آمده .. چه زود آمده بود! دوریِ نزدیک شده، نزدیک های به دور دست گریخته ، در آن لحظه که همه آن معانی آشنا به شتاب میرفتند و چیزی گنگ ایستاده بود کنارش ،



  • ۰ نظر
  • ۱۰ شهریور ۹۵ ، ۲۱:۴۷
  • , ,

به گونه ای باشکوه

شنبه, ۶ شهریور ۱۳۹۵، ۰۷:۳۲ ب.ظ

درخت جان بعضی وقتها که حوصله نداشت می رفت از دار فانی آویزان میشد آن بالا کمی تلو تلو میخورد ولی هیچوقت نمی مرد، میدانست که وداعی در کار نیست حتی همین هیچ هم جاودانه ست ..



  • ۰ نظر
  • ۰۶ شهریور ۹۵ ، ۱۹:۳۲
  • , ,