کرگدن ، ابراهیم و درخت جان

آخرین مطالب
  • ۰۱/۰۸/۲۸
    از
  • ۰۱/۰۵/۱۳
    ζ

۳ مطلب در مرداد ۱۳۹۵ ثبت شده است

مدت ها ..

پنجشنبه, ۲۱ مرداد ۱۳۹۵، ۱۱:۰۷ ب.ظ

می پنداشتم که مرده ای

آن سنگ سرد وتیره

 اندام برهنه ی بی رنگ

و رگهای آبی کبود ..

می پنداشتم که مرده باشی

اما این ثانیه های اندکِ محزون

که درآن تیزی آوازی

آغشته از ردیف نامهایت

میشکافد سنگ سینه ی شب را

 میگویم با خود

شاید ممکن است نمرده باشی ،



  • ۰ نظر
  • ۲۱ مرداد ۹۵ ، ۲۳:۰۷
  • , ,

به سوی بیقراری ..

شنبه, ۹ مرداد ۱۳۹۵، ۰۲:۵۶ ب.ظ

درراه خانه ی دلدار یا در بازگشت از میدان رقص درکوچه ای تاریک هدف حمله قرارگرفتن و چند ضربت چوب خوردن، با سرعت برق خود را به هرسو افکندن و از دفاع به حمله پرداختن، نفس زنان کمر حریف از نفس افتاده را خم کردن و مشت زیرچانه اش کوفتن و موهایش را به چنگ کندن یا گلویش را در پنجه فشردن، این ها همه برایش بسیار خوشایند بود و سیاهی اندوهش را تا مدتها روشن میکرد .. "


نارتسیس وگلدموند، هرمان هسه ترجمه سروش حبیبی ،




  • ۱ نظر
  • ۰۹ مرداد ۹۵ ، ۱۴:۵۶
  • , ,

ایستاده بر انتها

دوشنبه, ۴ مرداد ۱۳۹۵، ۱۲:۱۲ ق.ظ

در آن انتها، درآن انتهای طولانیِ آن دالانِ تاریک، همیشه امید صبورانه می نشست به انتظار ، با آغوشی گشوده به ناامیدیِ آمده، به ناامیدیِ این راهِ طولانی تا انتها را آمده ،




  • ۱ نظر
  • ۰۴ مرداد ۹۵ ، ۰۰:۱۲
  • , ,