کرگدن ، ابراهیم و درخت جان

آخرین مطالب
  • ۰۱/۰۸/۲۸
    از
  • ۰۱/۰۵/۱۳
    ζ

بچه محل ها- ابریشم

چهارشنبه, ۲۹ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۱:۳۴ ب.ظ

  ابریشم آنوقتها رئیس دخترهای محل بود یعنی هف هشت تا دختر زبل تو محل بودند که تحت فرماندهیش بودند. این اسم را هم بچه ها بعلت عاشقیت شدیدش به کرمهای ابریشم بعد از این کشف مهمش که این کرمهای سبز شکمو که اینطور قشنگ برگهای درخت توت را می خورند، یه روزی پروانه های جسوری میشوند و در آسمان آبی پرواز میکنند ، رویش گذاشته بودند که البته بعدا کرمش رفت و ابریشمش ماند ..  این ابریشم از همان اول اخلاق بخصوصی داشت مثلا اگرچه به نظرش شیپورچی بچه خوب و مهربانی بود و همبازی نامبر وان برادرش ولی از این لوس بازیها خوشش نمی آمد و به نظرش زیاد هم خنده دار نبود و بلکه کمی هم مسخره بود و هربار که شیپورچی بساط شیرین بازیهایش را راه می انداخت و بازی دخترها را خراب میکرد از آنجا که ابریشم اگرچه رئیس بود ولی ریاست نمیکرد! یا شاید چون در اصل بیچاره زورش به کسی نمیرسید، دخترکان زیبا را که با صورتهای چون غنچه نشکفته دور شیپورچی دلربا حلقه زده بودند، به حال خودشان میگذاشت و از آنجا هم که همیشه فکرش و دلش پی بازی بود و زود حوصله اش سر میرفت ، ترجیح میداد برود آنطرف توی باغ برای خودش یک بازی جدید با دوستان خیالی اش اختراع کند یا توی جوی آب دنبال بچه قورباغه ای چیزی بگردد ..



خوشتر ز عیش و صحبت و باغ و بهار چیست

ساقی کجاست گو سبب انتظار چیست ..


حافظ ،




  • ۹۵/۰۲/۲۹
  • , ,

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی