کرگدن ، ابراهیم و درخت جان

آخرین مطالب
  • ۰۱/۰۸/۲۸
    از
  • ۰۱/۰۵/۱۳
    ζ

زور

دوشنبه, ۱۹ اسفند ۱۳۹۸، ۰۳:۵۵ ب.ظ

 

اوه زور عشق خیلی زیاده!

 تو اون کافه که زنه به قهوه ش خیره مونده

رو اون نیمکته سرده که زیرش پر ته سیگاره

لب دریا اگه چشامو ببندم باز

یا رو صندلی سبزه بشینم فک کنم مُرده باشی نکنه

توی خیابون اون لباس سفیده یا سورمه ایه

 اون شلوار قهوه ایه خط خطیه کتونیه آبیه

اونکه کجکی راه میره عجله ایه یا اونکه وایساده دست به سینهه فکریه

از ته اون خیابونه شاید بیای یا از اتوبان گندهه

وسط اون آهنگه هایدهه یا عربیه ارمنیه روسیه حمیراهه

از پشت میز سنگیه پارک تاریکه ببینمت یا زیر درخته مجنونه پریشونه

اوه اون مَرده اون مَرده لعنتیه دیوونهه

اون موقشنگه اوه آره اون دیوونهه لعنتیه

اون صداهه اون صداهه زیر بارونه چشاش قرمزه میخونه

اونکه بیخود میخنده غمگینه اخموهه

اوه خدایا نگفته بودی عشق زوریه اجباریه اینجوریه!

..

 

  • ۹۸/۱۲/۱۹
  • , ,

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی